گره های باز نشده

ساخت وبلاگ

به میهمانی آینه ام رفتم

که ژرفای تابناکش

جستجوی عشق را

به نظاره نشسته بود.

دستگیره های نقره ایش از دو سو،

 پر بود از لته های سبز گره خورده.

در نهایت تاریکی،

وهمی را رقم می زد

که رویا بود و آرزو،

رنگ بود و نور...

با تمامی توان عشق را فریاد کردم

و چشم به راه ماندم،

اما...

بیش از آنچه باور داشتم،

گم شده بودم... 

13.2.2004

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم مرداد ۱۴۰۱ساعت 2:31&nbsp توسط نسرین  | 

ترنم های یک زن...
ما را در سایت ترنم های یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 17 مهر 1401 ساعت: 22:46