شکستم،
ساکت و سنگین.
شکستم،
در بهت یک خداحافظی!
و خودم را دیدم
که چون یک قوری چینی
نقش و نگارم خورد شد...
سال ها گذشت
خودم را
تکه تکه بند زدم
قلبم را دوباره زنده کردم
اما مدام،
جای بند بند این وصال
دهن کجی می کند...
که هرگز قبای عشق
اندازه ی تن ام نبود!
...
هرگز قبای عشق
اندازه ی تن ام نبود!
ترنم های یک زن...
برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 132