انگار تمام کبوتران قوز می کنند
در کنج تاریک خرابه ای
که حتی جغدها لانه نمی کنند!
وقتی که تو نیستی،
انگار تمام پنجره ها
به جای درخت و آسمان
به سقف یک تابوت باز می شوند.
وقتی که تو نیستی
در پوست خودم نیستم
و هیچ لباسی به اندازه ی تنم نیست
انگار همان تن اما روانی دیگرم!
تو که نیستی،
در شهر خود غریبم
و انگار هیچکس نیست،
هیچکس...
برای پسرم
ترنم های یک زن...برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 114