از بیکسی بیزارم
از این تنهایی بی دریغ.................
از این بغض بزرگ دارم خفه می شوم
و هیچکس نیست
هیچکس
هیچکس
اگر کسی هم که از راه برسد، شبحی بیش نیست که مدام برای دلخوشی حرف می زند و به دل نشستن موقت... ترا امیدوار می کند...
اما حقیقت اینست که او هم یک سراب بزرگ بیشتر نیست نیست نیست!
فریادم را می شنوی؟
البته که نه... هیچکس اینجا نیست
خانه ی من همیشه خالیست...
خانه ی من پر از بیکسی ست
نوشته شده در یکشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 11:43 توسط نسرین|
ترنم های یک زن...